:: تأملات تنهایی ::

مقصود فراستخواه

:: تأملات تنهایی ::

مقصود فراستخواه

دربارۀ تأسیس رفتار؛ و دو نوع آگاهی لازم برای آن


یک. لذتها ورنجهای ما

رنج ها ولذت ها، درونی ترین تکه های هستی ما هستند. خیلی چیزها را می توانیم از خود جدا کنیم وبازهم به زندگی خویش ادامه بدهیم. اما تا هستیم، رنج ها ولذتها نیز با مایند. آنها از متن هستی ما مدام می رویند، سر بر می کشند و نقش ترکیب خود را بر پردۀ عادات وصورتهای حیات ما می زنند. ما با رنجها ولذتهای مان زندگی می کنیم. با آنها به رفتار در می آییم؛ حال یا به تحریک ناخودآگاه یا با تأسیس در روشنی آگاهی. تمام سخن در تفاوت این دو وضعیت زیست است.

دو. رفتار های ما دو دسته اند

در حالت نخست، رفتارهای ما تکانه ای ورانشی[i] است. به لذتی یا رنجی، ناخودآگاه تکان می خوریم ، تحریک می شویم ورفتار می کنیم. اما در حالت دوم، رفتارهای ما از جنس برنهادن و برنهشتن است. رفتار از نوع «تأسیسی[ii] » است. رفتاری که  آن را در روشنی آگاهی تأسیس می کنیم.

رفتارهای تکانه ای وقتی است که لذتها ورنجها بی گدار بر سر راه مان عَلَم می شوند، ما را تکان می دهند و ناخودآگاه به رفتار می آییم. مثلا کسی برخلاف عقیدۀ ما سخنی می گوید یا مغایر دین ما عمل می کند، بی درنگ می رنجیم و بر می آشوبیم که این چه کفر است و چه معصیتی است. احساسات ما تکان می خورد و آنگاه کینه ها وخشونت ها می جنبند ومابقی قضایا. در زندگی شخصی یا روابط اجتماعی مان، این لذتها ورنجها هستند که بی واسطۀ کمترین آگاهی، ما را تحریک می کنند و به رفتار می آورند: در خانه وکوی وبرزن ومکان های کار و عرضۀ خدمات و در روابط اجتماعی مان. مجذوب لذتهای آنی می شویم بی التفات به رنج هایی که  ممکن است در پی داشته باشند. یا از رنج های حقیری می گریزیم که در پس پشت آنها انواع لذتهای معنادار وپایدار نهفته است. محرک های حسّی لذت ورنج،  ناخودآگاه ما را احاطه می کنند ودر امواج آنها  می غلتیم و بالا وپایین می شویم.

برعکس، رفتارهای تأسیسی وقتی است که به مادّۀ لذتها ورنجهای مان ، صورتی از آگاهی می زنیم.  لذت ها ورنج ها را در ترازوی خرد عملی وارتباطی، هوش درون فردی ومیان فردی، هوش عاطفی ومعنوی، اخلاق وفضییلتهای بشری سبک وسنگین می کنیم و به آنها  سازمان می دهیم. گاهی لازم می بینیم که کامیابی های عاجل سطحی را به تعویق بیفکنیم. این چنین، هیجانات مثبت ومنفی مان را مدیریت  می کنیم.  به رنجی معنا  می دهیم وبر لذتی فائق می آییم. ترکیبی پایدار از رنجها ولذتهای اصیل انسانی به هم می زنیم. همچون بیماری که در متن رنجهای خویش، همچنان شور وشوق وشجاعت بودن دارد، همچون کسی که دربرابر ناملایمات با عزت نفس و به مسرتی ژرف در وجود خویش، تاب می آورد  و همچون آن کنشگران مخلص که برای توزیع رفاه اجتماعی واصلاح ساختارها ونهادها یا تولید اندیشه ودانشی برای تقلیل مرارتهای بشر، رنج معنادار می برند......

سه. دو نوع آگاهی: آگاهی شخصی و «آگاهی نهادینه شدۀ اجتماعی»

شب وروز که در انواع رفتارهای خویش تأمل می کنم یا اعمال دیگران دور ونزدیکم را می بینم، این دوگانۀ «رفتار تحریک شده» و «رفتار تأسیس شده» به روشنی قابل تمایز اند. درست است که هرکس می تواند تا حدودی، از رفتارهای تکانه ای بکاهد و بر تأسیس رفتار خویش بیفزاید. اما انصاف این است که عامۀ مردمان برای موفقیت در این راه  وبرای تأسیس رفتار در نورِ «آگاهی» به سیستم های حمایتی از بیرون واز جامعه نیاز دارند. چرا؟

چون ما هرچند برای تأسیس رفتار به روشنی آگاهی نیاز داریم. اما این آگاهی، خود دو قسم است، نخست: آگاهی ای شخصی که هرکس رأسا از خویش می تراود. فراخواندن این نوع آگاهی به لحظۀ رفتار، حقیقتاً قدرت ذهنی وروحی زیاد  و نیروی التفاتی وعزیمتی بالایی لازم دارد و دوم: آن قسم آگاهی نهادینه شدۀ اجتماعی که از بیرون به سهولت در مردمان یک جامعه نفوذ می کند وتنها مقداری هوش و شایستگی متوسط آنها کافی است که از این آگاهی جاری در سیستمها وروابط اجتماعی بهره مند بشوند.

اگر در جامعه، آگاهی نهادینه شدۀ سرشاری وجود داشته باشد افراد متوسط الحال در روشنی آن می توانند رفتارهای تأسیسی بیشتری از خود ظاهر بکنند. ولی وقتی چنین آگاهی نهادینه شده در سیستم های اجتماعی ضعیف بوده باشد، چه؟ در این صورت افراد باید خیلی به لحاظ ذهنی وارادی قوی باشند تا بتوانند به تنهایی آگاهی کافی برای تأسیس رفتارشان را شخصا از خود بتراوند واین برای عموم چندان محقَق نمی شود. پس راهی جز اندیشیدن به توسعۀ «آگاهی نهادینه شدۀ اجتماعی» نیست.

مراد از «آگاهی نهادینه شدۀ اجتماعی» آن آگاهی است که از طریق آموزش وپرورش، رسانه ها، نهادهای مدنی، اجتماعات محلی ومردمی، سپهر عمومی، فضای شهری و  فرصتهای گفتگویی وارتباطی،  در جامعه جاری وساری می شود. این نوع آگاهی،  خصیصۀ یکسره کلامی و مستقیم  ندارد بلکه در او خصوصیتی ضمنی و هنجاری هست، خصوصیتی گفتمانی و فرهنگی به طور درونزا که غیر مستقیم و بسیار نافذ است. این آگاهی است که می تواند برای مردم متوسط الحال جامعه نیز آن روشنی لازم را فراهم بکند تا به مدد آن،  رفتارهای روزمرۀ شان را تأسیس  وتنظیم بکنند، مثلا از خط کشی عبور بکنند، به نوبت بروند، حقوق وآزادی های همدیگر را مد نظر داشته باشند و رنجها ولذتهای شان را سازمان بدهند.

چهار. ضعف «آگاهی نهادینه شدۀ اجتماعی» در جامعۀ ما

وقتی به تجربۀ روزمرۀ خود در جامعۀ کنونی ایران مراجعه می کنم، صبح وشام در کوچه وخیابان وروابط کاری واجتماعی،  شاهد رفتارهای تحریک شده ای هستم که گاهی به انواع مشاجرات، زدوخوردها و قهر وبیگانگی وحوادث پرهزینۀ انسانی واجتماعی می انجامند. و چون این را با مشاهدات محدودم از زندگی روز مرّۀ مردم در شهرهای دیگر دنیا مقایسه می کنم ومخصوصا تحقیقات و گزارش های علمی مربوط به سیستمهای اجتماعی جوامع مختلف را در حدی می خوانم، بوضوح می بینم که شهروندان ایرانی در حال حاضر چندان از «آگاهی نهادینه شدۀ اجتماعی»برخوردار نیستند ودرنتیجه بیشتر آنها درگیر لذتها ورنجهای روز مرۀ حقیر و ابتدایی و معیشتی هستند.

از سوی دیگر نوع ساختارهای رسمی ما به گونه ای است که روز وشب به طرق مختلف به رنجش های عقیدتی ومذهبی وسیاسی دامن می زنند یا گروه های نگونبخت اجتماعی را به جای لذتهای پیشرفته وتوسعه یافتۀ عقلانی و عرفی ومدنی با لذتهای وهم آلود فریبنده اشباع می کنند.

مهم ترین علت ضعف این «آگاهی نهادینه شدۀ اجتماعی» در ایران، آن است که آموزش وپرورش و رسانه و فضای عمومی بیش از اندازه در قبضۀ ایدئولوژی دولتی قرار گرفته است. نهادهای مدنی و اجتماعات محلی ومردمی فاقد آزادی وابتکار عمل  وخلاقیت های لازم هستند و سپهر عمومی و فضای شهری و  فرصتهای گفتگویی وارتباطی، متأسفانه ضعیف نگه داشته شده اند. اولین قدم برای توسعۀ رفتار های تأسیسی شهروندان ایرانی آن است که این موانع جدی، به طور ریشه ای اصلاح بشوند.

..........سحرگاه دوشنبه نهم اردیبهشت 92

 

 فایل پی دی اف



[i] impulsive

[ii] institutional

نظرات 2 + ارسال نظر
لیلا دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:29

ممنوم اقای فراستخواه-حرفهایتان را عمیقا احساس کرده بودم.چند روزی بود که خود را به همین تکانه ها سپرده بودم.البته با ان اگاهی که تشریح کرده بودید.یعنی به خاطر آن اگاهی من از شدت اثر این تکانه ها می کاستم.درست می گویید .بسیار سخت و در عین حال ظریف است.تا یکی دو سال پیش از این که از نوع و کیفیت این تکانه ها آگاهی نداشتم،خیلی در رنج بودم.اما امروز به شکرانه خداوند سعی دارم در مسیر آگاهی باشم.
اما آن اگاهی اجتماعی .......

دوست ارجمندم...آگاهی های تان پرفروغ
با بهترین آرزوهایم برای تان در تأسیس رفتار های عقلانی واخلاقی و پرثمر انسانی واجتماعی بر پایۀ آگاهی های تراویده از ذهن وجان تان
ودر کمک به توسعۀ «آگاهی نهادینه شدۀ اجتماعی» برای تقلیل مرارتهای بشری مان
م-ف

ا. فخاری دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:22

درود
آیا می توان پنداشت که دست‌کم دو دسته باشند ؟شاید رفتارهای تاسیسی را هم بتوان در دو زیربخش خودبرساخته و گروه‌برساخته دسته‌بندی کرد. یا شاید زیربخش‌هایی با دیگر ملاک‌ها بشود از کنشی/واکنشی یا رسمی/غیررسمی یا عمومی/خصوصی یادکرد.

درود بر همکار عزیزم بله تأکید بجایی است مراد از دو دسته بودن رفتار ، حصر منطقی دوتایی آنها نیست وانواع تقسیمات ودسته بندی ها ممکن است...
اما ملاک در رفتارهای تأسیسی ، تأسیس رفتار بر پایۀ آگاهی است و در این آگاهی اصل خود «فرد» است وگروه وجامعه عامل کمکی هستند. بنابراین رفتار «گروه ساخته» به تعبیر شما می تواند تکانه ای وغیرآگاهانه باشد .ممکن است یک گروه ایدئولوژیک ومذهبی وسیاسی و قدرت وکسب وکار و غیر آن ما را به رفتارهای غیر عقلانی وغیر اخلاقی سوق دهد.....
با سپاس
م-ف

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد