:: تأملات تنهایی ::

مقصود فراستخواه

:: تأملات تنهایی ::

مقصود فراستخواه

موجبات شادی ما چیست؟


ارسطو بیان مشهوری دارد. مردم همۀ مطلوب های خود را)سلامت را، ثروت را، وافتخار را (برای چیزی دیگر می خواهند. آن چیز دیگر، شادمانی است و تنها همین شادمانی است که آن را برای خود شادمانی می خواهند. شادی به خاطر خود شادی خواسته می شود( 1 ).

Purinton,1998: 259-298  و   Seligman,2011  )

شادمانگی هرچه هست باید از هستی خود ما بتراود، در وادی وجود ما بجوشد و جاری بشود. به اصطلاح، حالتی اگزیستانس است. اما مثل هر پدیدار دیگر، گزافه روی نمی دهد و لابد موجبات ومقوّماتی دارد. حداقل  چهار نوع موجبات برای شادمانی ما هست:

1. ذهنی وعاطفی،

2. اجتماعی،

3.محیطی،

4.بدنی

این موجبات، جدای از هم نیستند، درهم تأثیر می گذارند، از هم تأثیر برمی دارند وشبکه ای درهم تنیده پدید می آورند. ما برای طلب وتمنای شادمانگی باید مقومات آن را در این شبکه پی جویی بکنیم.

ادامه دارد....


منابع

Martin E. P. Seligman (2011). Flourish: A Visionary New Understanding of Happiness and Well-being. New York: Free Press.

Purinton, Jeffrey S. “Aristotle's Definition of Happiness (NE I.7 1098a16–18).” Oxford Studies in Ancient Philosophy, 16 (1998), pp. 259–98.



1. What is the good that we choose for its own sake rather than because it makes a contribution to something else that we value?It is the happiness

 

نظرات 3 + ارسال نظر
م اسدی دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:30

و این همه جستار شاید تقلاهایی باشد برای فراموشی گذر سرد زمان و حس نکردن گرانباری زندگی

درود...درود...
وبرای گذر از پوچی ها ومعنا بخشیدن به خالی لحظه های مان....
م-ف

آتشک دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:33

استااد گرامی با عرض سلام و ادب
نکته جالب اینکه افلاطون که همیشه در پی نظریه میانگینی است، شادکامی را حالت تعادل و هماهنگی میان سه عنصر استدلال، هیجان، و امیال می داند اما ارسطو آن را زندگی معنوی می‌داند.

دوست محقق ارجمند
با خضوع ممنون از کلام تان که حاوی معرفت است
شما در حوزه اخلاق کار فراوان کردید نیازمند نقد ونظرتان
م-ف

آتشک جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:07

استاد گرامی ام با درود

شعری از دفتر شعر باغبان جهنم شمس لنگرودی درباره موضوع این مطلب به یادم آمد که به دلیل سانسورشدنش در چاپ های بعدی کتاب برای ترویج و فهمش آن را در اینجا به یادگار برای خوانندگان می گذارم:

دیر آمدی موسی!

دوره ی اعجاز گذشته است

عصایت را به چاپلین بده

تا کمی بخندیم




بازهم متشکرم دوست فکور من...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد