:: تأملات تنهایی ::

مقصود فراستخواه

:: تأملات تنهایی ::

مقصود فراستخواه

دربارۀ دانایی

 


عارفان در دمی دو عید کنند ، عنکبوتان مگس قدید کنند(سنایی)


استعاره ما از دانایی چیست؟ دانایی از نوع انبانی نیست که پر می شود، بلکه مانند نوری است که از ذهن وضمیر ما می تابد، به تجربه های ما معنا می دهد وبرای محیط زندگی مان روشنی فراهم می آورد. دانایی تودۀ بیجان اطلاعات ودانش نیست بلکه آگاهی مواج است. این امر زنده است که تر وتازه و روان و زلال است، اثر می گذارد ومتحول می سازد وگرنه می ماند و تبدیل به حجمی متراکم و بی خاصیت از اطلاعات مرده می شود. باری سنگین که آن را بر دوش می کشیم ونه بالی سبک که با آن اوج بگیریم.

آگاهی «میهمانی»است گره گشا اما گریز پا ، وقتی آمد باید عزیزش بداریم وبر صدر خانۀ هستی مان بنشانیم وگرنه رخ بر می تابد وراه خود پیش می گیرد تا میزبانی دیگر که از دل  وجان او را قدر دهد.  

دانایی رویدادی است که خبر نمی کند، غافلگیر واقع می شود، برق اکتشافی است که در روشنی آن مسائل حیات را توضیح  می دهیم، وضعیت های موجود را می فهمیم و در هرلحظه ، وضعیت های آتی را اگر هم پیش بینی نمی کنیم، پیش نگری که  می کنیم وبرای مواجهه با آنها آماده می شویم. 

مجموعه ای(کلکسیونی)از اطلاعات تفننی، البته ممکن است  وسیله ای برای اظهار فضل و یا کسب وکار باشد، اما لزوما نوری در آن نیست وشاید هم خود حجابی ظلمانی است بر خودآگاهی ما. آن گوهر دیگری است که آگاهی است و او کنش وتقلای ذهن ماست در عطش فهمیدن خود وجهان پیرامون و بهبود بخشیدن به شرایط بشری مان. 

گفته می شود انبار در اقتصاد«مابعد صنعت» و «دانش بنیان» روز به روز به کمترین مقدار خود می رسد و روند ها به سمت کاسته شدن ابعاد آن وطول زمان آن و تا حد  امکان حذف آن از کل چرخۀ فعالیت است. در عبور از وضعیت«تولید انبوه» وپا به پای حاشیه ای شدن انبار، انسان نیز به مثابۀ «انبار دانش» بیش از پیش  اهمیت خود را از دست می دهد. ماشین هاوسیستم های پیشرفته  بهتر از ما می توانند این کار را انجام بدهند. آنچه از انسان انتظار می رود تفکر و اکتشاف و درونی کردن دانش های آشکار وبیرونی کردن آگاهی های درونی است.

صِرف انباشتن اطلاعات ممکن است به نوعی آماس وتورم ذهن بینجامد که خود منشأ «فرسایش»[1] قوۀ تفکر آدمی و حجاب حاجز خودآگاهی و خود تأملی است.

(چهارشنبه27اردیبهشت وقتی مطلبی تخصصی برای ارائه در جلسه ای تدارک می دیدم، نکات فوق در حاشیه به ذهم متبادر شد..... )



[1] Erosion

نظرات 3 + ارسال نظر
عقیل جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:42

مطلب موثری است اما آنجا که می گوید "آنچه از انسان انتظار می رود تفکر و اکتشاف و درونی کردن دانش های آشکار وبیرونی کردن آگاهی های درونی است." متاسفانه چنین انتظاری وجود ندارد ...تحولاتی که ذکر کرده اید در محیط اطرافمان رخ داده، اما این انتظاری در محیط اطرافمان شکل نگرفته. ممکن است به شکل فردی ، این انتظاری را شکل دهیم، اما به شکل عام وجود ندارد.

اثر ومؤثر درخودشماست
برهم افزایی آگاهی ها وعزیمت های سی مرغ در جستجوی سیمرغی....
خویش را دیدند سیمرغ تمام
بود خود سیمرغ، سی مرغ تمام(مدام)/ عطار...
م-فراستخواه
30 ارادیبهشت91

هیچ دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:41 http://hich2012.blogsky.com

.. دانائی ؛ و دارائی چیز دیگری است ...به واقع انچه فرمودید تعریف دانائی به مثابه دارایی است ..که رشد حقیقی را فراسوی گاه و گیتی نصیب انسان می سازد و چون ملموس نیست شاید از همین رو دیریاب و کم رهرو است و نیازمند یاداوری و بینش و بصیرت های تازه که خود از جنس همین دارائی اند

ممنون از ارزش افزوده نگاه تان،
اتحاد علم وعالم ومعلوم.....
م-ف

مجید دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:20

خسته نباشید . نگاه دقیق ،نافذ و بی طرفانه ای دارید به نظرم باید از آسمان دل کند و تجربه ی بشری را به کار برد و درمان را با همه ی مشکلاتش در زمین جستجو کرد و یافت چون برخی ملل . اتوپیایی در کار نیست اما می توان و باید جامعه ای در شأن انسان ساخت .

سلام وزنده باشید به نظرم رسید ملاحظه ای مرتبط تر با یادداشت دیگری است با عنوان زمین پر از علامت سؤال
ممنون از طرح دیدگاه های تان
م-ف
2 خرداد91

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد